عطار نیشابوری
عذر آوردن مرغان
حکایت دردمندی که از مرگ دوستش پیش شبلی گریه میکرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دردمندی پیش شبلی می گریست شیخ پرسیدش که این گریه ز چیست گفت شیخا دوستی بود آن من از جمالش تازه بودی جان من دی بمرد و من بمردم از غمش شد جهان بر من سیاه از ماتمش شیخ گفتا چون دلت بی خویش ازینست این چه غم باشد، سزایت بیش از ینست دوستی دیگر گزین ای یار تو کو نمیرد تا نمیری زار تو دوستی کز مرگ نقصان آورد دوستی او غم جان آورد هرک شد در عشق صورت مبتلا هم از آن صورت فتد در صد بلا زودش آن صورت شود بیرون ز دست و او از آن حیرت کند در خون نشست عطار نیشابوری