عطار نیشابوری
حکایت سیمرغ
حکایت سیمرغ
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ابتدای کار سیمرغ ای عجب جلوه گر بگذشت بر چین نیم شب در میان چین فتاد از وی پری لاجرم پر شور شد هر کشوری هر کسی نقشی از آن پر برگرفت هر که دید آن نقش کاری درگرفت آن پر اکنون در نگارستان چین ست اطلبو العلم و لو بالصین ازین ست گر نگشتی نقش پر او عیان این همه غوغا نبودی در جهان این همه آثار صنع از فر اوست جمله انمودار نقش پر اوست چون نه سر پیداست وصفش را نه بن نیست لایق بیش از این گفتن سخن هر که اکنون از شما مرد رهید سر به راه آرید و پا اندر نهید جملهٔ مرغان شدند آن جایگاه بی قرار از عزت آن پادشاه شوق او در جان ایشان کار کرد هر یکی بی صبری بسیار کرد عزم ره کردند و در پیش آمدند عاشق او دشمن خویش آمدند لیک چون ره بس دراز و دور بود هرکسی از رفتنش رنجور بود گرچه ره را بود هر یک کارساز هر یکی عذری دگر گفتند باز عطار نیشابوری