عطار نیشابوری
بخش هفتم
(۱۱) حکایت درخت بریده
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
درختی سبز را ببرید مردی برو بگذشت ناگه اهل دردی چنین گفت او که این شاخ برومند که ببریدند ازو این لحظه پیوند ازان ترّست و تازه بر سر راه که این دم زین بریدن نیست آگاه هنوزش نیست آگاهی ز آزار شود یک هفتهٔ دیگر خبردار ز حال خود خبر نه این زمانت ولی چون بر لب آید مرغ جانت بدام از دانه بینی مرغ جان را که این دانه دهد مرغی چنان را چو آدم مرغ جان را داد دانه بیفتاد از بهشت جاودانه ولی آدم اگر گندم نخوردی همی مردم به جز مردم نخوردی ز تو گر مرغ و حیوان می گریزند چو زیشان می خوری زان می گریزند عطار نیشابوری