عطار نیشابوری
بخش نوزدهم
الحکایه و التمثیل
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بشهر ما بخیلی گشت بیمار که نقدش بود پنجه بدره دینار ز من آزاد مردی کرد درخواست که او را کرد باید شربتی راست مرا نزد بخیل آورد آن مرد یکی صد سالهٔ دیدم درآن درد ژ بیماری درد آز خفته همه مدهوشی ببستر باز خفته دلش با مرگ نزدیکی گرفته همه سوییش تاریکی گرفته فتاده بر رخش عکس بخیلی لبش از ناخورایی گشته نیلی گلابش یافتم یک شیشه در بر بگل بگرفته محکم شیشه را سر یکی را گفتم آن گل درفکن زود گلاب از شیشه بر بیمار زن زود بزد از بیم بانگی مرد بیمار که آن گل برمکن از شیشه زنهار که گر آن شیشه را گل برکنی تو بتر زان کز تنم دل برکنی تو چو زین بوی خوشم دل هست ناخوش مزن از آب گل جانم در آتش بگفت این وزین عالم برون شد نمی دانم دگر تا حال چون شد چو آن بیچاره دل را پاک کردند بصد زاری بزیر خاک کردند بیاوردند زان پس شیشه در پیش گلی کردند ازو سر خاک درویش چو زاب گل گل آن خاک تر شد دل آن کور مدبر کورتر شد نمی دادش گل آن شیشه دل بار که باشد خاک او زان شیشه گل زار چو برنامدش از آن یک قطره از دل برآمد زاب گل صد خارش از گل سرنجام بخیلان باز گفتم ببین تا خود چه نیکو راز گفتم عطار نیشابوری