رضیالدین آرتیمانی
غزل ها
غزل شماره ۷۰: غمزه خونریز و عشوه در پی جان
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
غمزه خونریز و عشوه در پی جان چون توان برد دین ودل ز میان چند از حسرت سراپایت بی سر و پا شویم و بی دل و جان چند گیرم ز غم به دندان دست آه از دست آن لب و دندان سرو آزاد جان از ین غم داد که گرفتار توست پیر و جوان آنچنان شد غمش گریبان گیر که گریبٰان ندانم از دامان روز وصل تو میروم از هوش شب مهتاب، وای بر کتّان دوست هر چند دشمن است با ما ما بدو دوستیم از دل و جان نکند در دلت اثر آهم چکند باد با دل سندان کاش درد دلم فزون نکنی چون به دردم نمیشوی درمان گر به عهدت زبون شویم چه باک سد اسکندریم در پیمان سر شوریدهٔ رضی است مگر که چو گوئی فتاده در میدا رضیالدین آرتیمانی