عطار نیشابوری
بخش سی و نهم
الحكایة و التمثیل
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کرهٔ میتاخت سلطان در شکار میگریخت از وی شکار بیقرار بر ایاز افتاد اشک آنجایگاه شاه گفتش ای غلام نیک خواه از چه پیدا شد چو باران اشک تو گفت چون پنهان نماند از رشک تو تاچرا تو بادتک تازی براه از پی چیزی که بگریزد ز شاه چون توئی خواهندهٔ این بینوا واو ز تو بگریزد این نبود روا گفت اسب اندر عقب زان تازمش تا بگیرم یا فرو اندازمش گفت شد یک رشک من اینجا هزار تامرا گیری نه اورادر شکار گفت ازانش می بگیرم دردناک تا کشم اورا و خون ریزم بخاک گفت اکنون رشک من شد صد هزار تا چرا نکشی مرا وانگاه زار گفت ازانش میکشم من ای غلام تاخورم او را که خواهد این مقام گفت شد رشک من اینجا بی قیاس تا چرا قوتی نسازی از ایاس گفت اگر من قوت سازم از تنت محو گردی هیچ ناید از منت گفت لا واللّه اگر شاه جهان قوت خود سازد ازین شوریده جان گر کنون هستم غلامی ناکسم آن زمان محمود گردم این بسم عطار نیشابوری