عطار نیشابوری
بخش دوم
الحكایة و التمثیل
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خواجه ای در شهر ما دیوانه شد وز خرد یکبارگی بیگانه شد نه لباسی بودش و نه طعمهٔ کس ندادش لقمهٔ بی لطمهٔ بود پنجه سال تادیوانه بود در زفان کودکان افسانه بود سیم رفته روی چون زر مانده در بدر در خاک هر درمانده دیده پرخون دل پر آتش آمده لب فرو بسته بلاکش آمده دید یک روزی جوانی تازه را خویشتن آراسته آوازه را پای در مسجد نهاد آن سرفراز کان جوان را بود هنگام نماز پیر دیوانه بدو گفت ای پسر در رو ودر رو هلا زین زودتر زانکه من دررفتهام بسیار هم کردهام چون تو بسی این کار هم هم نمازی بودم وهم حق پرست تاثریدی این چنینم درشکست گر چو من شوریده دین میبایدت ور ثریدی این چنین میبایدت پای در نه زود تا دستت دهند نه بهر وقتی که پیوستت دهند عطار نیشابوری