سلطان باهو
غزل های باهو
غزل 1: یقین دانم درین عالم که لا معبود الا هو
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
یقین دانم درین عالم که لا معبود الا هو ولا موجود فی الکونین لا مقصود الا هو چو تیغ لا بدست آری بیا تنها چه غم داری مجو از غیر حق یاری که لا فتاح الا هو بلا لا لا همه لا کن، بگو الله و الله جو نظر خود سوی وحدت کن که لا مطلوب الا هو هوالاول هوالاخر ظهور آمد تجلی او بذات خود هویدا حق که لافی الکون الا هو الا ای یار شو فانی مگر ثالث مگو ثانی هوالواحد هوالمقصود لا موجود الا هو هوالهو هو، هوالحق هو، ندانم غیر الا هو هوالهو هو، هوالحق هو، نخواهم غیر الا هو همون یک را بیک پویم، نه پویم غیرالا هو بگرد عالم چو گردیدم، هوالحق هو پسندیدم یکی خواندم یکی دیدم ندیدم غیر الا هو منم غمخوار خود هستم بجز یا هو نه دردستم دل و جان را به هو بستم نه بستم غیر الا هو سلطان باهو