رضیالدین آرتیمانی
غزل ها
غزل شماره ۶۲: یکدم که دست داده و با هم نشستهایم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
یکدم که دست داده و با هم نشسته ایم گوئی بهم بحلقهٔ ماتم نشسته ایم از رستخیز فتنهٔ طوفان نه غرقه ایم ما را ببین چگونه مسلم نشسته ایم هرگز نکرده ایم توکل به ناخدا کشتی بجا گذاشته بی غم نشسته ایم عالم چنین فراخ چه دلتنگ مانده ایم صحرا چنین گشاده چه در هم نشسته ایم دایم بیاد روی تو چون گل شکفته ایم پیوسته در خیال تو خرم نشسته ایم برقع چه احتیاج که از حسرت جمال بی هم نشسته ایم، چو با هم نشسته ایم ما و رضی که خون هم از رشک میخوریم بی اختیار پیش تو با هم نشسته ایم رضیالدین آرتیمانی