رضیالدین آرتیمانی
غزل ها
غزل شماره ۲۴: سرم سودا دلم پروا ندارد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سرم سودا دلم پروا ندارد صباحم شب، شبم فردا ندارد دلم در هیچ جا الفت نگیرد سرم با هیچکس سودا ندارد ز هر جا هر که خواهد، گو بجویش که او جز در دل ما، جا ندارد کشاکش چیست؟ ما گردن نهادیم سرت گردم بکش اینها ندارد جفا دارد جفا، چندانکه خواهی وفا دارد؟ ندانم یا ندارد نیالودی بخونم دامنت را اگر رنجم ز دستت جا ندارد فلک را گو که ما دیریست خصمیم ز دستش هر چه آید وا، ندارد محبت داند و با ما نداند مروت دارد و با ما ندارد رضی رفتست قربان سر تو ندارد اینهمه غوغا، ندارد رضیالدین آرتیمانی