رضیالدین آرتیمانی
غزل ها
غزل شماره ۲۳: کمر تا کی بخونم آن بت نامهربان بندد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کمر تا کی بخونم آن بت نامهربان بندد که باشم من که بر خونم چنان سروی میان بندد شوم قربان دمی صد ره کمان ابروانش را هلال ابرویم هر گه، که ترکش بر میان بندد تراوش میکند راز غمش از هر بن مویم اگر غیرت گلو گیرد، اگر حیرت زبان بندد الهی همچو موسی رب ارنی را نمی گویم که مهر خامشی از لن ترانی بر میان بندد نه از صدق و صفا رنگی، نه از مهر و وفا بویی کسی چون دل بسرو و لاله این بوستان بندد وفای دوستان گر با رضی این است میترسم که دل از دوستان برگیرد و بر دشمنان بندد رضیالدین آرتیمانی