حکیم سنایی غزنوی
قصاید
قصیده شماره ۲۰۱ - در مدح بهرامشاه: چرا چو روز بهار ای نگار خرگاهی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چرا چو روز بهار ای نگار خرگاهی بر این غریب نه بر یک نهاد و یک راهی گهی به لطف چو عیسا مرا کنی فلکی گهی به قهر چو یوسف کنی مرا چاهی گهی به بوسه امیرم کنی به راهبری گهی به غمزه اسیرم کنی به گمراهی گه از مسافت با روغنی کنی آبی گه از لطافت با کهربا کنی کاهی به دست رد و قبول تو چون به دست کریم عزیز و خوارم چون سیم قل هو الاهی به مار ماهی مانی نه این تمام و نه آن منافقی چکنی مار باش یا ماهی ندیده میوه ای از شاخ نیکوییت وز غم شکوفه وار شدم پیر وقت برناهی به نوک غمزهٔ ساحر مباش غره چنین که هست خصم ستم ناوک سحرگاهی از این شعار برون آی تا سوی دلها بسان شعر سنایی شوی به دلخواهی حدیث کوته کردم که این حدیث ترا چو عمر دشمن سلطان نکوست کوتاهی یمین دولت بهرامشاه بن مسعود که هست چست بر او خلعت شهنشاهی حکیم سنایی غزنوی