حکیم سنایی غزنوی
غزلیات
غزل شماره ۴۱۴: عشق و شراب و یار و خرابات و کافری
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عشق و شراب و یار و خرابات و کافری هر کس که یافت شد ز همه اندهان بری از راه کج به سوی خرابات راه یافت کفرش همه هدی شد و توحید کافری بگذاشت آنچه بود هم از هجر و هم ز وصل برخاست از تصرف و از راه داوری بیزار شد ز هر چه به جز عشق و باده بود بست او میان به پیش یکی بت به چاکری برخیز ای سنایی باده بخواه و چنگ اینست دین ما و طریق قلندری مرد آن بود که داند هر جای رای خویش مردان به کار عشق نباشند سر سری حکیم سنایی غزنوی