حکیم سنایی غزنوی
غزلیات
غزل شماره ۳۶۰: تا بدیدم زلف عنبرسای تو
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تا بدیدم زلف عنبرسای تو وان خجسته طلعت زیبای تو جان و دل نزدت فرستادم نخست آمدم بی جان و دل در وای تو بی دل و بی جان ندارد قیمتی بنگر این بی قیمت اندر جای تو آستین پر خون و دیده پر سرشگ چشم خیره در رخ زیبای تو مشک و عنبر بارد اندر کل کون چون فشانی زلفک رعنای تو من نیارم دید در باغ طرب سرو از رشک قد و بالای تو من نیارم دیدن اندر تیره شب مه ز رشک روی روح افزای تو چون برون آیم ز زندان فراق تا نیارندم خط و طغرای تو پس بجویم من ترا و عاقبت کشته گردم آخر اندر پای تو حکیم سنایی غزنوی