خواجه عبدالله
مناجات نامه
مناجات شماره 241 تا مناجات شماره 250
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مناجات شمارهٔ ۲۴۱ الهی دوستدار از زبان خاموش است ولی حالش همه زبان است، و اگر جان در سر دوستی کرد شاید، که دوست را بجای جان است، غرق شده آب نه بیند که گرفتار آن است به روز چراغ نیفروزند که روز خود چراغ جهان است. خداوندا گناه من زیر حلم تو پنهان است تو پردهٔ عفو بر من گستران و مرا ببخش. مناجات شمارهٔ ۲۴۲ الهی بود من بر من تاوان است، تو یک بار بود بر من تابان مصیبت من بر من گران است، تو آب خود بر من باران. مناجات شمارهٔ ۲۴۳ الهی چون با خود نگرم و کردار خود بنم گویم از من زار تر کیست ؟ و چون با تو نگرم و خود را در بندگی تو بینم گویم از من بزرگوار تر کیست : گاهی که به طینت خود افتد نظرم گویم که من از هر چه در عالم بترم چون از صفت خویشتن اندر گذرم از عرش همی بخویشتن درنگرم مناجات شمارهٔ ۲۴۴ الهی گاهی که بخود می نگرم همه سوز و نیاز شوم و گاهی که با ا و نگرم همه راز و ناز شوم، چون بخود نگرم گویم : پر آب دو دیده و بس آتش جگرم بر باد دو دستم و پر از خاک سرم چون باو نگرم گویم : چه کند عرش که او غاشیه من نکشد چون بدل غاشیه حکم وقضای تو کشم بوی جان آیدم از لب که حدیث تو کنم شاخ عز رویدم از دل که بلای تو کشم مناجات شمارهٔ ۲۴۵ الهی تو آنی که خود گفتی و چنانکه خود گفتی چنانی پس عضیم شانی و بزرگ احسانی، عزیز سلطانی، دیان ومهربانی هم نهانی و هم عیانی دیده را نهانی و جانرا عیانی من سزای تو ندانم و تو دانی. مناجات شمارهٔ ۲۴۶ الهی آنچه بر سر ما آید بر سر کسی نیاید دیدهٔ که بنظارهٔ تو آید هرگز باز پس نیاید، اصل وصال دل است و باقی زحمت آب و گل. مناجات شمارهٔ ۲۴۷ الهی نظر خود بر ما مدام کن و ما را بر داشتهٔ خود نام کن و بوقت رفتن بر جان ما سلام کن. مناجات شمارهٔ ۲۴۸ الهی فرمایی که بجوی و میترسانی که بگریز، مینمایی که بخواه و میگویی پرهیز. مناجات شمارهٔ ۲۴۹ الهی زبانم در سر ذگر شد و ذکر سر مذکور، دل در سر مهر شد و مهر در سر نور جان در سر عیان شد از بیان دور. مناجات شمارهٔ ۲۵۰ الهی نه نیستم نه هستم نه بریدم نه پیوستم نه بخود بیان بستم، لطیفهٔ بودم از آن مستم اکنون زیر سنگ است دستم خواجه عبدالله