حکیم سنایی غزنوی
غزلیات
غزل شماره ۳۱۹: گر کار بجز مستی اسکندر می من
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گر کار به جز مستی اسکندر می من ور معجزه شعرستی پیغمبر می من با اینهمه گر عشق یکی ماه نبودی اندر دو جهان شاه بلند اختر می من ماهی و چه ماهی که ز هجرانش برین حال گر من به غمش نگرومی کافر می من گر بندهٔ خوی بد خود نیستی آن ماه حقا که به فردوس همش چاکر می من گر نیستی آن رنج که او ریش درآورد وی گه که درین وقت چگوید درمی من بودیش سر عشق من و برگ مراعات گر چون دگران فاسق در کون بر می من گر تیر برویی زندم از سر شنگی از شادی تیرش به هوا بر پر می من گادیم بر آنگونه که از جهل و رعونت از گردن خود بفگنمی گر سرمی من هر روز دل آید که مگر نیک شود یار گر خر نیمی عشوهٔ او کی خر می من گر بلفرج مول خبر یابدی از من زین روی برین طایقه سر دفتر می من پس در غم آنکس که ز گل خار نداند عمر از چه کنم یاد که رشک خور می من حکیم سنایی غزنوی