حکیم سنایی غزنوی
غزلیات
غزل شماره ۲۵۲: در راه عشق ای عاشقان خواهی شفا خواهی الم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
در راه عشق ای عاشقان خواهی شفا خواهی الم کاندر طریق عاشقی یک رنگ بینی بیش و کم روزی بیاید در میان تا عشق را بندی میان عیسی بباید ترجمان تا زنده گرداند به دم چون دیده کوته بین بود هر نقش حورالعین بود چون حاصل عشق این بود خواهی شفا خواهی الم یک جرعه زان می نوش کن سری ز حرفی گوش کن جان را ازان مدهوش کن کم کن حدیث بیش و کم دردت بود درمان شمر دشوارها آسان شمر در عاشقی یکسان شمر شیر فلک شیر علم از خویشتن آزاد زی از هر ملالی شاد زی هر جا که باشی راد زی چون یافتی از عشق شم رو کن شراب رنگ را وز سر بنه نیرنگ را بس کن تو نام و ننگ را بر فرق فرقد زن قدم بر سوز دل دمساز شو اول قدم جان باز شو زی سر معنی باز شو شکل حروف انگار کم بر زن زمانی کبر را بر طاق نه کبر و ریا خواهی وفا خواهی جفا چون دوست باشد محتشم عاشق که جام می کشد بر یاد روی وی کشد جز رخش رستم کی کشد رنج رکاب روستم چون از پی دلبر بود شاید که جان چاکر بود چون زهره خنیاگر بود از حور باید زیر و بم تا کی ازین سالوس و زه از بند چار ارکان بجه سر سوی کل خویش نه تا نور بینی بی ظلم از کل عالم شو بری بگذر ز چرخ چنبری تا هیچ چیزی نشمری تاج قباد و تخت جم گر بایدت حرفی ازین تا گرددت عین الیقین شو مدحت خورشید دین بر دفتر جان کن رقم حکیم سنایی غزنوی