حافظ شیرازی
غزل های خواجه حافظ شیرازی
غزل شمارهٔ ۴۹۱: به چشم کردهام ابروی ماه سیمایی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به چشم کرده ام ابروی ماه سیمایی خیال سبزخطی نقش بسته ام جایی امید هست که منشور عشقبازی من از آن کمانچه ابرو رسد به طغرایی سرم ز دست بشد چشم از انتظار بسوخت در آرزوی سر و چشم مجلس آرایی مکدر است دل آتش به خرقه خواهم زد بیا ببین که کرا می کند تماشایی به روز واقعه تابوت ما ز سرو کنید که می رویم به داغ بلندبالایی زمام دل به کسی داده ام من درویش که نیستش به کس از تاج و تخت پروایی در آن مقام که خوبان ز غمزه تیغ زنند عجب مدار سری اوفتاده در پایی مرا که از رخ او ماه در شبستان است کجا بود به فروغ ستاره پروایی فراق و وصل چه باشد رضای دوست طلب که حیف باشد از او غیر او تمنایی درر ز شوق برآرند ماهیان به نثار اگر سفینه حافظ رسد به دریایی حافظ شیرازی