حافظ شیرازی
غزل های خواجه حافظ شیرازی
غزل شمارهٔ ۴۸۴: تو مگر بر لب آبی به هوس بنشینی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تو مگر بر لب آبی به هوس بنشینی ور نه هر فتنه که بینی همه از خود بینی به خدایی که تویی بنده بگزیده او که بر این چاکر دیرینه کسی نگزینی گر امانت به سلامت ببرم باکی نیست بی دلی سهل بود گر نبود بی دینی ادب و شرم تو را خسرو مه رویان کرد آفرین بر تو که شایسته صد چندینی عجب از لطف تو ای گل که نشستی با خار ظاهرا مصلحت وقت در آن می بینی صبر بر جور رقیبت چه کنم گر نکنم عاشقان را نبود چاره به جز مسکینی باد صبحی به هوایت ز گلستان برخاست که تو خوشتر ز گل و تازه تر از نسرینی شیشه بازی سرشکم نگری از چپ و راست گر بر این منظر بینش نفسی بنشینی سخنی بی غرض از بنده مخلص بشنو ای که منظور بزرگان حقیقت بینی نازنینی چو تو پاکیزه دل و پاک نهاد بهتر آن است که با مردم بد ننشینی سیل این اشک روان صبر و دل حافظ برد بلغ الطاقه یا مقله عینی بینی تو بدین نازکی و سرکشی ای شمع چگل لایق بندگی خواجه جلال الدینی حافظ شیرازی