حکیم سنایی غزنوی
غزلیات
غزل شماره ۱۹۷: برخیز و برو باده بیار ای پسر خوش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
برخیز و برو باده بیار ای پسر خوش وین گفت مرا خوار مدار ای پسر خوش باده خور و مستی کن و دلداری و عشرت و اندوه جهان باد شمار ای پسر خوش رنج و غم بیهوده منه بر دل و بر جان و آن چت بنخارد بمخار ای پسر خوش خواهی که بود خاک درت افسر عشاق در باده فزون کن تو خمار ای پسر خوش ناموس خرد بشکن و سالوس طریقت وز هر دو برآور تو دمار ای پسر خوش زهد و گنه و کفر و هدی را همه در هم در باز به یک داو قمار ای پسر خوش تا زنده شود مجلس ما از رخ و زلفت در مجلس ما مشک و گل آر ای پسر خوش از جان و جوانی نبود شاد سنایی تا دل نکند بر تو نثار ای پسر خوش صد سجدهٔ شکر از دل و از جان به تو آرد او را ز چه داری تو فگار ای پسر خوش حکیم سنایی غزنوی