حافظ شیرازی
غزل های خواجه حافظ شیرازی
غزل شمارهٔ ۴۷۹: صبح است و ژاله میچکد از ابر بهمنی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
صبح است و ژاله می چکد از ابر بهمنی برگ صبوح ساز و بده جام یک منی در بحر مایی و منی افتاده ام بیار می تا خلاص بخشدم از مایی و منی خون پیاله خور که حلال است خون او در کار یار باش که کاریست کردنی ساقی به دست باش که غم در کمین ماست مطرب نگاه دار همین ره که می زنی می ده که سر به گوش من آورد چنگ و گفت خوش بگذران و بشنو از این پیر منحنی ساقی به بی نیازی رندان که می بده تا بشنوی ز صوت مغنی هوالغنی حافظ شیرازی