حکیم سنایی غزنوی
غزلیات
غزل شماره ۱۷۸: ای یوسف حسن و کشی خورشید خوی خوش سیر
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای یوسف حسن و کشی خورشید خوی خوش سیر از سر برون کن سرکشی امروز با ما باده خور زین بادهٔ چون ارغوان پر کن سبک رطل گران با ما خور ای جان جهان با ما خور ای بدر پدر ای خوش لب شیرین زبان خوش خوش در آ اندر میان بگشای ترکش از میان تا در میان بندم کمر زلفت طراز گوش کن یک نیم ازو گل پوش کن می خواه و چندان نوش کن تا خوانمت تنگ شکر اکنون طریقی پیش کن تدبیر کار خویش کن در راه عشق این کیش کن ک «المنع کفر بالبشر» من مدتی کردم حذر از عشقت ای شیرین پسر آخر درآمد دل به سر «جاء القضا عمی البصر» حکیم سنایی غزنوی