حکیم سنایی غزنوی
غزلیات
غزل شماره ۱۴۶: دوش ما را در خراباتی شب معراج بود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دوش ما را در خراباتی شب معراج بود آنکه مستغنی بد از ما هم به ما محتاج بود بر امید وصل ما را ملک بود و مال بود از صفای وقت ما را تخت بود و تاج بود عشق ما تحقیق بود و شرب ما تسلیم بود حال ما تصدیق بود و مال ما تاراج بود چاکر ما چون قباد و بهمن و پرویز بود خادم ما ایلک و خاقان بد و مهراج بود از رخ و زلفین او شطرنج بازی کرده ام زان که زلفش ساج بود روی او چون عاج بود بدرهٔ زر و درم را دست او طیار بود کعبهٔ محو عدم را جان ما حجاج بود حکیم سنایی غزنوی