حکیم سنایی غزنوی
غزلیات
غزل شماره ۱۳۹: ترا باری چو من گر یار باید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ترا باری چو من گر یار باید ازین به مر مرا تیمار باید اگر بیمار باشد ور نباشد مر این دل را یکی دلدار باید اگر ممکن نباشد وصل باری بسالی در یکی دیدار باید بیازردی مرا وانگه تو گویی چه کردی کز منت آزار باید مرا گویی که بیداری همه شب دو چشم عاشقان بیدار باید چو من وصل جمال دوست جویم مرا دیده پر از زنگار باید چه کردی بستدی آن دل کز آن دل مرا در عشق صد خروار باید مرا طعنه زنی گویی دلیرا دلی بستان چرا بیکار باید دل خسته چه قیمت دارد ای دوست که چندین با منت گفتار باید طمع برداشتم از دل ولیکن مر این جان را یکی زنهار باید همه خون کرد باید در دل خویش هر آنکس را که چون تو یار باید ایا نیکوتر از عمر و جوانی نکو رو را نکو کردار باید مرا دیدار تو باید ولیکن ترا یارا همی دینار باید مرا دینار بی مهرست رخسار چنین زر مر ترا بسیار باید اگر خواهی به خون دل کنی نقش ولیکن نقش را پرگار باید حکیم سنایی غزنوی