حکیم سنایی غزنوی
غزلیات
غزل شماره ۱۳۲: روی او ماهست اگر بر ماه مشک افشان بود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
روی او ماهست اگر بر ماه مشک افشان بود قد او سروست اگر بر سرو لالستان بود گر روا باشد که لالستان بود بالای سرو بر مه روشن روا باشد که مشک افشان بود دل چو گوی و پشت چون چوگان بود عشاق را تا زنخدانش چو گوی و زلف چون چوگان بود گر ز دو هاروت او دلها نژند آید همی درد دلها را ز دو یاقوت او درمان بود من به جان مرجان و لولو را خریداری کنم گر چو دندان و لب او لولو و مرجان بود راز او در عشق او پنهان نماند تا مرا روی زرد و آه سرد و دیدهٔ گریان بود زان که غمازان من هستند هر سه پیش خلق هر کجا غماز باشد راز کی پنهان بود بر کنار خویش رضوان پرورد او را به ناز حور باشد هر که او پروردهٔ رضوان بود هر زمان گویم به شیرینی و پاکی در جهان چون لب و دندان او یارب لب و دندان بود حکیم سنایی غزنوی