حکیم سنایی غزنوی
غزلیات
غزل شماره ۱۰۶: سوال کرد دل من که دوست با تو چه کرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سوال کرد دل من که دوست با تو چه کرد چرات بینم با اشک سرخ و با رخ زرد دراز قصه نگویم حدیث جمله کنم هر آنچه گفت نکرد و هر آنچه کشت نخورد جفا نمود و نبخشود و دل ربود و نداد وفا بگفت و نکرد و جفا نگفت و بکرد چو پیشم آمد کردم سلام روی بتافت چو آستینش گرفتم گفت بردا برد نه چاره ای که دل از دوستیش برگیرم نه حیله ای که توانمش باز راه آورد بر انتظار میان دو حال ماندستم کشید باید رنج و چشید باید درد ایا سنایی لولو ز دیدگانت مبار که در عقیلهٔ هجران صبور باید مرد حکیم سنایی غزنوی