حکیم سنایی غزنوی
غزلیات
غزل شماره ۷۵: رازی ز ازل در دل عشاق نهانست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
رازی ز ازل در دل عشاق نهانست زان راز خبر یافت کسی را که عیانست او را ز پس پردهٔ اغیار دوم نیست زان مثل ندارد که شهنشاه جهانست گویند ازین میدان آن را که درآمد کی خواجه دل و روح و روانت ز روانست گر ماه هلال آید در نعت کسوفست ور تیر وصال آید بر بسته کمانست کاین کوی دو صد بار هزار از سر معنی گشتست کز ایشان تف انگشت نشانست آنکس که ردایی ز ریا بر کتف افگند آن نیست ردا آن به صف دان طلسانست گر چند نگونست درین پرده دل ما میدان به حقیقت که ز اقبال ستانست قاف از خبر هیبت این خوف به تحقیق چون سین سلامت ز پی خواجه روانست گویی که مگر سینهٔ پر آتش دارد یا دیدهٔ او بر صفت بحر عمانست این چیست چنین باید اندر ره معنی آن کس که چنین نیست یقین دان که چنانست نظم گهر معنی در دیدهٔ دعوی چون مردمک دیده درین مقله نهانست در راه فنا باید جانهای عزیزان کاین شعر سنایی سبب قوت جانست حکیم سنایی غزنوی