حکیم سنایی غزنوی
غزلیات
غزل شماره ۵۱: گر تو پنداری ترا لطف خدایی نیست هست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گر تو پنداری ترا لطف خدایی نیست هست بر سر خوبان عالم پادشایی نیست هست ور چنان دانی که جان پاکبازان را ز عشق با جمال خاکپایت آشنایی نیست هست ور گمانت آید که گاه دل ربودن در سماع روی و آوازت هلاک پارسایی نیست هست ور تو اندیشی که گاه گوهر افشاندن ز لعل از لبت گم بودگان را رهنمایی نیست هست ور تو پنداری که چون برداری از رخ زلف را از تو قندیل فلک را روشنایی نیست هست ور چنان دانی ترا روز قیامت از خدای از پی خون چو من عاشق جزایی نیست هست ور تو بسگالی که با این حسن و خوبی مر ترا خوی بد عهدی و رسم بی وفایی نیست هست ور همی دانی که بر خاک سر کویت ز خون صد هزاران قطره از چشم سنایی نیست هست حکیم سنایی غزنوی