خواجه عبدالله
مناجات نامه
مناجات شماره 61 تا مناجات شماره 80
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مناجات شمارهٔ ۶۱ الهی چون من کیست که اینکار را سزیدم، اینم بس محبت ترا ارزیدم. مناجات شمارهٔ ۶۲ الهی از آن خوان که بهر پاکان نهادی نصیب من بینوا کو، اگر نعمتت جُز بطاعت نباشد پس آنرا بیع خوانند لطف و عطا کو ؟ اگر در بها مُزد خواهی ندارم و اگر بی بها بهی بخش ما کو ؟ اگر از سگان تو ام استخوانی و اگر از کسان تو مرحبا کو؟ مناجات شمارهٔ ۶۳ الهی یک دل پُر درد دارم و یک جان پُر زجر، خداوندا این بیجاره را چه تدبیر، بار خدایا در ماندم از تو لیکن در ماندم در تو، اگر غایب باشم گویی کُجایی، و چون بدرگاه آیم در را نگشایی. مناجات شمارهٔ ۶۴ الهی هر کس را آتش در دل است و این بیچاره آتش بر جان، از آنست که هر کس را سرو سامانی است و این درویش را نه سر و نه سامان. مناجات شمارهٔ ۶۵ الهی موجود نفسهای جوانمردانی، حاضر ذاکرانی، از نزدیک نشانت میدهند و بر تر از آنی و از دورت می پندارند نزدیکتر از جانی. مناجات شمارهٔ ۶۶ الهی دلی ده که شوق طاعت افزون کند و توفیق طاعتی ده که ببهشت رهنمون کند. مناجات شمارهٔ ۶۷ الهی نفسی ده که حلقهٔ بندگی تو گوش کند و جانی ده که زهر حکمت تو نوش کند. مناجات شمارهٔ ۶۸ الهی دانایی ده که در راه نیفتیم و بینایی ده که در چاه نیفتیم. مناجات شمارهٔ ۶۹ الهی دیدهٔ ده که جز تماشای ربوبیت نه بیند و دلی ده که غیر از مهر عبودیت تو. مناجات شمارهٔ ۷۰ الهی پایی ده که با آن کوی مهر تو پوییم و زبانی ده که با آن شکر آلای تو گوییم. مناجات شمارهٔ ۷۱ الهی در آتش حسرت آویختیم چون پروانه در چراغ، نه جان رنج دیده نه دل اَلَم داغ. مناجات شمارهٔ ۷۲ الهی در سر آب دارم، در دل آتش، در باطن ناز دارم، در باطن خواهش در دریایی نشستم که آنرا کران نیست، بجان من دردیست که آنرا درمان نیست، دیدهٔ من بر چیزی آید که وصف آن بزبان نیست. مناجات شمارهٔ ۷۳ الهی ای کریمی که بخشندهٔ عطایی و ای حکیمی که پوشندهٔ خطایی و ای احدی که در ذات و صفات بی همتایی و ای خالقی که راهنمایی و ای قادری که خداییرا سزایی، بذات لایزال خود و بصفات با کمال خود و بعزت جلال خود و بعظمت جمال خود که جان ما را صفای خود ده، دل ما را هوای خود ده، چشم ما را ضیاء خود ده و ما را آن ده که آن به. یا رب تو مرا انابتی روزی کن شایستهٔ خویش طاعتی روزی کن زان پیش که فارغ شوم از کار جهان اندر دو جهان فراغتی روزی کن مناجات شمارهٔ ۷۴ الهی ای بینندهٔ نماز ها، ای پذیرندهٔ نیاز ها، ای دانندهٔ راز ها و ای شنوندهٔ آواز ها ای مطلع بر حقایق و ای مهربان بر خلایق عذر های ما بپذیر که تو غنی و ما فقیر، عیبهای ما مگیر که تو قوی و ما حقیر اگر بگیری بر ما حجت نداریم و اگر بسوزی طاقت نداریم، از بنده خطا آید وذلت و تو عطا آید و رحمت. مناجات شمارهٔ ۷۵ الهی بحق آنکه ترا هیچ حاجت نیست رحمت کن بر آنکه او را هیچ حجت نیست. مناجات شمارهٔ ۷۶ الهی در دل ما جُز محبت مکار و بر این جانها جز الطاف و مرحمت مدار و بر این کشت ها جُز باران رحمت مبار. مناجات شمارهٔ ۷۷ الهی تو بر رحمت خود و من بر حاجت خویش پس تو توانگری و من درویش. یارب ز کرم بحال من رحمت کن بر این دل ناتوان من رحمت کن در سینهٔ دردمند من راحت نه بر دیدهٔ اشکبار من رحمت کن مناجات شمارهٔ ۷۸ الهی بر هر که داغ محبت خود نهادی، خرمن وجودش را بباد نیستی در دادی. مناجات شمارهٔ ۷۹ الهی همه آتشها محبت تو سرد است و همه نعمتها بی لطف تو درد است. مناجات شمارهٔ ۸۰ الهی مخلصان بمحبت تو مینازند و عاشقان بسوی تو میتازند، کار ایشان تو بسز که دیگران نسازند، ایشان را تو نواز که دیگران ننوازند. خواجه عبدالله