حکیم سنایی غزنوی
غزلیات
غزل شماره ۳۸: ای صنم در دلبری هم دست و هم دستان تراست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای صنم در دلبری هم دست و هم دستان تراست بر دل و جان پادشاهی هم دل و هم جان تراست هم حیات از لب نمودن هم شفا از رخ چو حور با دم عیسی و دست موسی عمران تراست در سر زلف نشان از ظلمت اهریمنست بر دو رخ از نور یزدان حجت و برهان تراست ای چراغ دل نمی دانی که اندر وصل و هجر دوزخ بی مالک و فردوس بی رضوان تراست در میان اهل دین و اهل کفر این شور چیست گر مسلم بر دو رخ هم کفر و هم ایمان تراست از جمال و از بهایت خیره گردد سرو و مه سرو بستانی تو داری ماه بی کیوان تراست آنچه بت گر کرد و جادو دید جانا باطل است در دو مرجان و دو نرگس کار این و آن تراست گر من از حواری جنت یاد نارم شایدم کانچه حورالعین جنت داشت صد چندان تراست از همه خوبان عالم گوی بردی شاد باش داوری حاجت نیاید ای صنم فرمان تراست در همه جایی سنایی چاکر و مولای تست گر برانی ور بخوانی ای صنم فرمان تراست این چنین صیدی که در دام تو آمد کس ندید گوی گردون بس که اکنون نوبت میدان تراست حکیم سنایی غزنوی