حکیم سنایی غزنوی
غزلیات
غزل شماره ۳۶: بر دوزخ هم کفر و هم ایمان تراست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بر دوزخ هم کفر و هم ایمان تراست بر دو لب هم درد و هم درمان تراست گر دو صد یعقوب داری زیبدت کانچه یوسف داشت صد چندان تراست خندهٔ تو چون دم عیساست کو هر چه در لب داشت در دندان تراست چند گویی کان و کان یک ره ببین کانچه در کانست در ارکان تراست چند گویی جان و جان یک دم بخند کانچه در جانست در مرجان تراست از لطیفی آنت جان خواند از آنک هر چه آنرا خواند جان بتوان تراست هر زمان گویی همی چوگان من گوی از آن کیست گر چوگان تراست چون همی دانی که میدان آن تست گوی هم می دان که در میدان تراست بنده گر خوبست گر زشت آن تست عاشق ار دانا و گر نادان تراست صورت ار با تو نباشد گو مباش خاک بر سر جسم را چون جان تراست من ترا هرگز بنگذارم ولیک گر تو بگذاری مرا فرمان تراست هیچ مرغ آسان سنایی را نیافت دولتی مرغی که این آسان تر است حکیم سنایی غزنوی