حکیم سنایی غزنوی
غزلیات
غزل شماره ۴: باز بر عاشق فروش آن سوسن آزاد را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
باز بر عاشق فروش آن سوسن آزاد را باز بر خورشید پوش آن جوشن شمشاد را باز چون شاگرد مومن در پس تخته نشان آن نکو دیدار شوخ کافر استاد را ناز چون یاقوت گردان خاصگان عشق را در میان بحر حیرت لولو فریاد را خویشتن بینان ز حسنت لافگاهی ساختند هین ببند از غمزه درها کوی عشق آباد را هر چه بیدادست بر ما ریز کاندر کوی داد ما به جان پذرفته ایم از زلف تو بیداد را گیرم از راه وفا و بندگی یک سو شویم چون کنیم ای جان بگو این عشق مادرزاد را زین توانگر پیشگان چیزی نیفزاید ترا کز هوس بردند بر سقف فلک بنیاد را قدر تو درویش داند ز آنکه او بیند مقیم همچو کرکس در هوا هفتاد در هفتاد را خوش کن از یک بوسهٔ شیرین تر از آب حیات چو دل و جان سنایی طبع فرخ زاد را حکیم سنایی غزنوی