حکیم سنایی غزنوی
الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر
اندر تصوّف و زهد ذکر التصوّف الزم علی الحقیقة لان فیه نجاة الخلیفة
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آنکه در بند مال و اسبابند همه غرقه میان گردابند وان کسان کز برونِ در ماندند دان که در دست خویش درماندند عامه دل در هوای جان بستند زانکه از دست جهل سرمستند خاصه در عالم معاینه اند همچو سیماب و روی آینه اند همه دست نهال کن دارند همه مرغِ قفس شکن دارند از پی ملک دین نه از پی ملک روی زردان دل سپید چو کلک پُرنیازان بی نیازانند راست بازان پاکبازانند قدشان بیش امر بالیده کشف را زیر کفش مالیده جامه شان از پی ریاضت پوست همچو طبع لئیم خواری دوست سرشان از برای دار بلند نردبان پایهٔ حصار بلند همه با عندلیب دل خویشند همه سیمرغ خانهٔ خویشند همه را در جهان نه روح و نه جسم در گرفته چو کودکان از بسم اسم خوانده به فعل آمده باز همه خاموش و صید جوی چو باز زهره از بهر قوّت حالت کرده پر زهر و گفته ما را لت زهرِ قهر از میان جان دارند شکّر شُکر بر زبان دارند گرد کوی ملامتی روبند حلقهٔ جان دولتی کوبند از پی ضیف آسمان جلال همه شب رو بسان طیف خیال عاشق مرگ هریک از پی برگ خویشتن را کشیده زیشان مرگ حکیم سنایی غزنوی