حکیم سنایی غزنوی
الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر
در شهوت و آز گوید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چیست دنیا و خلق و استظهار خاکدانی پر از سگ و مردار بهر یک خامش این همه فریاد بهر یک خاک توده این همه باد هست مهر زمانه با کینه سیر دارد میان لوزینه از پی گندمی درین عالم چند باشی برهنه چون آدم بهر گندم تو روح رنجه مدار کادم از بهر گندمی شد خوار در جهان بنگر از پی رازش چه کنی رنگ و بوی غمازش این جهان زان جهان نمودارست لیکن آن زنده اینت مردارست چون یکی بحر دانش آن به شرف آخرش دُرج درّ و اوّل کف خانه ای دان شکسته زیر و زبر نقش دیوار پر درخت و سپر نه درختیش میوه آرنده نه سپر مرگ باز دارنده راز دل هر دو بر تو بنموده تو به غفلت زهر دو نشنوده مانده اندر غرور او شب و روز همچو آدینه کودکان از گَوز صفت عُمر و مرگ و دولت و زیست زیر دورِ زمانه دانی چیست شاهد ابله و رقیب بهش می شیرین و میزبان ترش میزبان بی حفاظ و بی آزرم خوردنی جمله سرد و آبش گرم پس مریز ارت چرب باید دیگ آب در دیگ و روغن اندر ریگ راز این کلبه نفس غمّازست عقل کل باز خانهٔ رازست نچنی برگش ار چه با برگست پس دویدنش حسرت و مرگست به درِ عقل گرد تا برهی از بلاها و زشتی و تبهی مرد را عقل به بود دستور ورنه ماند چو ابلهان مغرور حکیم سنایی غزنوی