حکیم سنایی غزنوی
الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر
در نکوهش این جهان
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
اینکه اقلیم بیم و امیدست خود یکی روزه راه خورشیدست اینک امروز ربع مسکونست قطره ای از هزار جیحونست هیچ نادیده عالم معنی معرفت را چرا کنی دعوی تو ز طاوس پای دیدستی نام اقلیمها شنیدستی ز رزی دانهٔ عنب دیدی مهرهٔ بوالعجب به شب دیدی بازی روز و شب به انبازی هست پیش تو همچو شب بازی شیر گرمابه دیده از نقاش باش تا شیر بیشه بینی باش تو که این را چو جان نگه داری گاه از آن عقل را بیازاری نبود مر ترا بهی و مهی با دلی پر ز حرص و دست تهی برکه خندند ساکنان اثیر کز تو با گریه ماند گوز و پنیر گوز مر خرس حرص را بگذار وین پنیر بدت به گربه سپار که اگر با تو دم زند هوست کند از جور چرخ در قفست حکیم سنایی غزنوی