حافظ شیرازی
غزل های خواجه حافظ شیرازی
غزل شمارهٔ ۳۶۷: فتوی پیر مغان دارم و قولیست قدیم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
فتوی پیر مغان دارم و قولیست قدیم که حرام است می آن جا که نه یار است ندیم چاک خواهم زدن این دلق ریایی چه کنم روح را صحبت ناجنس عذابیست الیم تا مگر جرعه فشاند لب جانان بر من سال ها شد که منم بر در میخانه مقیم مگرش خدمت دیرین من از یاد برفت ای نسیم سحری یاد دهش عهد قدیم بعد صد سال اگر بر سر خاکم گذری سر برآرد ز گلم رقص کنان عظم رمیم دلبر از ما به صد امید ستد اول دل ظاهرا عهد فرامش نکند خلق کریم غنچه گو تنگ دل از کار فروبسته مباش کز دم صبح مدد یابی و انفاس نسیم فکر بهبود خود ای دل ز دری دیگر کن درد عاشق نشود به به مداوای حکیم گوهر معرفت آموز که با خود ببری که نصیب دگران است نصاب زر و سیم دام سخت است مگر یار شود لطف خدا ور نه آدم نبرد صرفه ز شیطان رجیم حافظ ار سیم و زرت نیست چه شد شاکر باش چه به از دولت لطف سخن و طبع سلیم حافظ شیرازی