حکیم سنایی غزنوی
الباب السّادس فی ذکر نفس الکلّی و احواله
حکایت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گفت مردی ز ابلهی رازی با یکی بدفعال غمّازی مرد غمّاز پیش هر اوباش راز آن مرد کرد یکسر فاش طیره گشت ابله از چنان غمّاز گفت با مرد کای بدِ بدساز رازِ من فاش کردی ای نادان همچو پرخاش پتک بر سندان دل من کرد قصد پاداشن افگنم در سرای تو شیون نوحه دانم یکی به شست درم وآنِ هفتاد نیز دانم هم ضایع این رنج را بنگذارم حق سعیت بوجه بگزارم بی سبب مر مرا بیازردی آنچه ناکردنی بُوَد کردی به مکافات آن شوم مشغول تا که از سر برون کنی تو فضول رفت ناگه برو و زخمی زد مرد غمّاز گشت کارش بد مرد غمّاز کشته شد ناگاه کار ابله ز خشم گشت تباه پادشه مر ورا سبک بگرفت عوض وی بکشت اینت شگفت بی سبب خیره کشته گشت دو مرد زانکه ناکردنی به جهل بکرد حکیم سنایی غزنوی