حکیم سنایی غزنوی
الباب الخامس فی فضیلة العلم، ذکر العلم اربح لانّ فضله ارجح
ذکر معنی و برهان عشق
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دعوی عشق و عقل گفتارست معنی عقل و عشق کردارست عشق را بیخودی صفت باشد عشق را خون دل صلت باشد هرکرا عشق چهره بنماید دل و جانش بجمله برباید کس نیاید به عشق بر پیروز عشق عَنقای مُغربست امروز عشق را کیستی نگویی تو بر دَرِ عاشقی چه پویی تو عاشقی کار شیرمردانست نه به دعویست بل به برهانست هرکه را سر به از کلاه بُوَد بر سرِ او کُله گناه بُوَد کانکه در عشق شمع ره باشد همچو شمع آتشین کله باشد کودکی رَو ز دیو چشم بپوش طفل راهی تو شو ز خود خاموش دست چپ را ز دست راست بدان تا ز تقلید نشمری ایمان عشق مردان بود به راه نیاز عشق تو هست سوی نان و پیاز در ره بی نیازی ای درویش رَو تو بیگانه وار از پی خویش کوشش از تن طلب کشش از جان جوشش از عشق دان چشش ز ایمان بهرِ جان سعادت اندیشت هشت خوانست هفت خوان پیشت عشق چون شمع زنده خواهد مَرد دیده و دل سپید و طلعت زرد هرکجا حسن و دلکشی باشد غمزه با شوخی و خوشی باشد آن چنانی ز عشق و طبع و مزیج که نسنجی به چشم عاقل هیچ کی درآیی به چشم اهل خرد تو فروشی نفاق و نفس خرد تا تو او را فروشی این سلعت او به هر دم نوت دهد خلعت سلعتش ساعتیست با تو و بس خلعتش دام و درد و بند و قفس گر از این دام و بند او برهی کفش بیرون کنی کُله بنهی حکیم سنایی غزنوی