حکیم سنایی غزنوی
الباب الخامس فی فضیلة العلم، ذکر العلم اربح لانّ فضله ارجح
حکایت شبلی رحمةاللّٰه در اخلاص و ریا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شبلی آنگه که کرد از خود صید بود روزی به نزد پیر جُنید دیده ها کرده بر دو رخ چو دو جوی یا مرادی و یا مرادی گوی پیر گفتش خموش باش خموش بر درِ او برو سخن مفروش در ره او سخن فروشی نیست در رهش بهتر از خموشی نیست در رهش رنج نیست آسانیست بی زبانی همه زباندانیست بگذر از قال و حال پیش آور قال قیدست زو سبک بگذر آن کسانی که بستهٔ حالند برگذشته ز قیل و از قالند در مناجات بی زبانان آی هرچه خواهی بگو و لب مگشای بگذر از قال و گفته های محال ذرهٔ صدق بهتر از صد قال راه تقلید و قید رو بگذار وز هوسها بجمله دست بدار گر مراد تو اوست خود داند پس گر او نیست اینت نستاند از هوس گفت رخ به دعوی نه چون جرس بانگ و هیچ معنی نه مرد معنی سخن ندارد دوست زانکه بودست مغزها را پوست از مقلّد مجوی راه صواب نردبان پایه کی بود مهتاب هرکه از علم صدق جست ببرد هرکه از وی دها گزید بمرد که کند به چو نیست یک حاذق پیر را فالج و جوان را دِق نیست یک مرد صادق اندر کار لیک هستند مدّعی بسیار علم جُست از درون اهل صواب همچو در جوی خُرد روشن آب که به هرجا رسد چو دندانش بدهد بر مزاج او جانش زر به طیارکار باید سخت برگ باشد گواه جان درخت علم در مغزت و عمل در پوست همچو نور چراغ و روغن اوست علم آنجا چو رخ به خلق آرد مزد دانش به خلق نگذارد دانش آن خوبتر ز بهر بسیچ که بدانی که می ندانی هیچ گر برای خداست اندک بس وز پی مال و جاه اینت هوس حکیم سنایی غزنوی