حافظ شیرازی
غزل های خواجه حافظ شیرازی
غزل شمارهٔ ۳۴۶: من نه آن رندم که ترک شاهد و ساغر کنم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
من نه آن رندم که ترک شاهد و ساغر کنم محتسب داند که من این کارها کمتر کنم من که عیب توبه کاران کرده باشم بارها توبه از می وقت گل دیوانه باشم گر کنم عشق دردانه ست و من غواص و دریا میکده سر فروبردم در آن جا تا کجا سر برکنم لاله ساغرگیر و نرگس مست و بر ما نام فسق داوری دارم بسی یا رب که را داور کنم بازکش یک دم عنان ای ترک شهرآشوب من تا ز اشک و چهره راهت پرزر و گوهر کنم من که از یاقوت و لعل اشک دارم گنج ها کی نظر در فیض خورشید بلنداختر کنم چون صبا مجموعه گل را به آب لطف شست کجدلم خوان گر نظر بر صفحه دفتر کنم عهد و پیمان فلک را نیست چندان اعتبار عهد با پیمانه بندم شرط با ساغر کنم من که دارم در گدایی گنج سلطانی به دست کی طمع در گردش گردون دون پرور کنم گر چه گردآلود فقرم شرم باد از همتم گر به آب چشمه خورشید دامن تر کنم عاشقان را گر در آتش می پسندد لطف دوست تنگ چشمم گر نظر در چشمه کوثر کنم دوش لعلش عشوه ای می داد حافظ را ولی من نه آنم کز وی این افسانه ها باور کنم حافظ شیرازی