حافظ شیرازی
غزل های خواجه حافظ شیرازی
غزل شمارهٔ ۳۴۱: گر من از سرزنش مدعیان اندیشم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گر من از سرزنش مدعیان اندیشم شیوه مستی و رندی نرود از پیشم زهد رندان نوآموخته راهی بدهیست من که بدنام جهانم چه صلاح اندیشم شاه شوریده سران خوان من بی سامان را زان که در کم خردی از همه عالم بیشم بر جبین نقش کن از خون دل من خالی تا بدانند که قربان تو کافرکیشم اعتقادی بنما و بگذر بهر خدا تا در این خرقه ندانی که چه نادرویشم شعر خونبار من ای باد بدان یار رسان که ز مژگان سیه بر رگ جان زد نیشم من اگر باده خورم ور نه چه کارم با کس حافظ راز خود و عارف وقت خویشم حافظ شیرازی