حکیم سنایی غزنوی
الباب الاوّل: در توحید باری تعالی
در اتّصال بدو گوید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چند گویی رسیدگی چه بُوَد در ره دین گزیدگی چه بُوَد تا گزنده بوی گزیده نه ای تا درنده بوی رسیده نه ای بند بر خود نهی گزیده شوی پای بر سر نهی رسیده شوی آدمی کی بود گزنده چه تو دیو و دد کی بود درنده چه تو غافلی سال و ماه مغروری دد و دیوی و ز آدمی دوری سال و مه کینه جوی همچو پلنگ خلق عالم ز طبع تو دلتنگ بر سر شاهراه هیچکسی برسی در خود و درو نرسی آیتی کرد کوفی از صوفی عشق و رای قریشی و کوفی صوفی و عشق و در حدیث هنوز سلب و ایجاب ولایجوز و یجوز صوفیان دستها برآورده که بلی را بلا بدل کرده خاکپاشانِ حجلهٔ انسش ره نشینانِ حجرهٔ قدسش همه بدرایتان پردهٔ رشک غرقه از پای تا به سر در اشک همه ارزانیان حلم شده همه زندانیان علم شده خویشتن را فرو نه از گردن تا شوی نازنین هر برزن دین برون آید ار گنه بنهی سر پدید آید از کُله بنهی دیدهٔ پاک پاک دین بیند دیده چون پاک شد چنین بیند خاکسارند باد سارانش تاج دارند تاجدارانش از سر این دلق هفت رنگ برآر جامه یک رنگ دار عیسی وار تا چو عیسی بر آب راه کنی همره از آفتاب و ماه کنی همهٔ خود ز خویشتن کم کن وآنگه آن دم حدیث آدم کن تا بُوَد نفس ذرّه ای با تو نرسی هیچ گونه آنجا تو نفس را آن هوا نسازد هیچ خیز و بی نفس راه را بپسیچ حکیم سنایی غزنوی