حکیم سنایی غزنوی
الباب الاوّل: در توحید باری تعالی
اندر رزق گوید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
جانور را چو خوانش پیش نهاد خوردنی از خورنده بیش نهاد همه را روح و روز و روزی از اوست نیک بختی و نیک روزی از اوست روزی هریکی پدید آورد در انبارخانه مُهر نکرد کافر و مؤمن و شقی و سعید همه را روزی و حیات جدید حاء حاجت هنوزشان در حلق جیم جودش بداده روزی خلق جز بنان نیست پرورش ما را جز شره نیست نان خورش ما را او ز توجیه بندگان نجهد نان خورش داد نان همو بدهد نان و جان تو در خزینهٔ اوست تو نداری خبر دفینهٔ اوست روزی تو اگر به چین باشد اسب کسب تو زیر زین باشد یا ترا نزد او برد به شتاب ورنه او را برِ تو، تو در خواب نه ترا گفت رازق تو منم عالمِ سرّ و عالمِ علنم جان بدادم وجوه نان بدهم هرچه خواهی تو در زمان بدهم کار روزی چو روز دان بدرست که ره آورد روز روزی تست سفله دارد ز بهر روزی بیم نخورد دیگ گرده حکیم نخورد شیر صید خود تنها چون شود سیر مانده کرد رها با تو زانجا که لطف یزدانست گرو نان به دست تو جانست غم جان خور که آنِ نان خورده است تا لب گور گرده بر گرده است جان بی نان به کس نداد خدای زانکه از نان بماند جان بر جای این گرو سخت دار و نان می خور چون گرو رفت قوت جان می خور مر زنان راست کهنه تو بر تو مرد را روز نو و روزی نو روزی تست بر علیم و قدیر تو ز میر و وکیل خشم مگیر آن زمانی که جان ز تن برمید به یقین دان که روزیت برسید روزیت از درِ خدای بُوَد نه ز دندان و حلق و نای بُوَد کدخدایی خدایی است برنج خاصه آنرا که نیست حکمت و گنج کدخدایی همه غم و هوس است کد رها کن ترا خدای بس است اعتماد تو در همه احوال بر خدا به که بر خراس و جوال ابر اگر نم نداد یک سالت سخت شوریده بینم احوالت حکیم سنایی غزنوی