مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حرف ه ، ی
غزل شمارهٔ ۳۲۰۴: یا ملک المبعث والمحشر
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
یا ملک المبعث والمحشر لیس سوی صدرک من مصدر سر نبری ای سر، اگر سر بری آن ز خری دان که تو سر واخری مقلة عینی لک یا ناظری نظرة قلبی لک یا منظری همچو پری، باش ز خلقان نهان بر نپری تا نشنوی چون پری غاب فؤادی لم غیبته بعد حضوری لک، یا محضری بر سر خشکی چو ثقیلان مران برتر از آنی که روی برتری منزلناالعرش و ما فوقه عمرک یا نفس قمی، سافری جمله چو دردند به پایان خم سرور از آنی تو، که تو سروری قلت الا بدلنا سلما اسلمک الصبر قفی واصبری چند پس پرده و از در برون بر در این پرده، اگر بر دری قالت هل صبری الا به هل عقدالبیع بلا مشتری می مفروش از جهت حرص زر جوهر می خود بنماید زری اذ حضرالراح فما فاتنا افتح عینیک به وابصری می بفروشی، چه خری؟! جز که غم دین بفروشی چه بری؟! کافری قر به العین کلی واشربی قد قرب امنزل فاستبشری وصلت فانی ننماید بقا زن نشود حامله از سعتری مولانا بلخی