مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حرف ه ، ی
غزل شمارهٔ ۳۲۰۳: طیبالله عیشکم، لا اوحشالله من ابی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
طیب الله عیشکم، لا اوحش الله من ابی لست انسی احبتی، والجفا لیس مذهبی سایه بر بندگان فکن، که تو مهتاب هر شبی سخنی گو، خمش مکن، که به غایت شکر لبی ما تسلیت عنکم، ما نسینا حقوقکم نصب عینی خیالکم لیس حسناه یختبی جان سوارست و فارسی، خر تن زیر ران او زشت باشد که زیر خر، کند این روح مرکبی فتح الله عیننا، جمع الله بیننا خفرات اتیننا، بجمال و غبغب هله زین نیر درگذر، بده آن جام معتبر که دل و جان ز جام او، برهد زین مذبذبی املاالکأس لا تقل لنداماک اصبروا نفدالصبرالتقی یا حبیبی و صاحبی زمن از تو دونده شد، فلکت نیز بنده شد دو جهان از تو زنده شد چه دلاویز مشربی! حیث ما حاول الثری، فمه جانب السما حبث ما حل خاطری، انت قصدی و مطلبی دل به اسباب این جهان به امید تو می رود که تو اسباب را همه بید خود مسببی ز تو مشغول می شود به سببها ضمیرها خبرش نی ز قرب تو، که تو از قرب اقربی املا لکأس صاحبی، من دنان ابن راهب یا کریما مکرما تتجمل و تطرب هله خامش مگو صلا، تو که داری بخور هلا چو درین ظل دولتی ز چه رو در تقلبی؟! سکرالقوم فاسکتوا طرب الروح فانصتوا وصلوا لا تعربدوا طلبا للتغلب مولانا بلخی