حافظ شیرازی
غزل های خواجه حافظ شیرازی
غزل شمارهٔ ۲۹۸: مقام امن و می بیغش و رفیق شفیق
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مقام امن و می بی غش و رفیق شفیق گرت مدام میسر شود زهی توفیق جهان و کار جهان جمله هیچ بر هیچ است هزار بار من این نکته کرده ام تحقیق دریغ و درد که تا این زمان ندانستم که کیمیای سعادت رفیق بود رفیق به مأمنی رو و فرصت شمر غنیمت وقت که در کمینگه عمرند قاطعان طریق بیا که توبه ز لعل نگار و خنده جام حکایتیست که عقلش نمی کند تصدیق اگر چه موی میانت به چون منی نرسد خوش است خاطرم از فکر این خیال دقیق حلاوتی که تو را در چه زنخدان است به کنه آن نرسد صد هزار فکر عمیق اگر به رنگ عقیقی شد اشک من چه عجب که مهر خاتم لعل تو هست همچو عقیق به خنده گفت که حافظ غلام طبع توام ببین که تا به چه حدم همی کند تحمیق حافظ شیرازی