مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حرف ه ، ی
غزل شمارهٔ ۳۱۷۰: ای که تو از عالم ما میروی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای که تو از عالم ما می روی خوش ز زمین سوی سما می روی ای قفس اشکسته و جسته ز بند پر بگشادی به کجا می روی؟ سر ز کفن بر زن و ما را بگو که: « ز وطن خویش چرا می روی؟ » نی غلطم، عاریه بود این وطن سوی وطنگاه بقا می روی چون ز قضا دعوت و فرمان رسید در پی سرهنگ قضا می روی یا که ز جنات نسیمی رسید در پی رضوان رضا می روی یا ز تجلی جلال قدیم مضطرب و بی سر و پا می روی یا ز شعاعات جمال خدا مست ملاقات لقا می روی یا ز بن خم جهان همچو درد صاف شدی سوی علا می روی یا به صفاتی که خموشان کنند خامش و مخفی و خفا می روی مولانا بلخی