مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حرف ه ، ی
غزل شمارهٔ ۳۱۶۴: مست و خوشی باده کجا خوردهای
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مست و خوشی باده کجا خورده ای؟ این مه نو چیست که آورده ای؟ ساغر شاهانه گرفتی به کف گلشکر نادره پرورده ای پردهٔ ناموس کی خواهی درید؟ کآفت عقل و ادب و پرده ای می شکفد از نظرت باغ دل ای که بهار دل افسرده ای آتش در ملک سلیمان زدی ای که تو موری بنیازرده ای در سفر ای شاه سبک روح من زیر قدم چشم و دل اسپرده ای دارد خوبی و کشی بی شمار روی کسی کش بک اشمرده ای بنده کن هر دل آزاده ای زنده کن هر بدن مرده ای می کندت لابه و دریوزه جان جان ببر آنجا که دلم برده ای جان دو صد قرن در انگشت تست چونت بگویم؟! که توده مرده ای بس کن تا مطرب و ساقی شود آنکه می از باغ وی افشرده ای مولانا بلخی