مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حرف ه ، ی
غزل شمارهٔ ۳۱۶۲: ای که مستک شدی و میگویی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای که مستک شدی و می گویی تو غریبی و یا از این کویی مست و بی خویش می روی چپ و راست بی چپ و راست را همی جویی نی چپست و نه راست در جانست آن که جان خسته از پی اویی ز آن شکر روی اگر بگردانی اگر نباتی بدانک بدخویی ور تو دیوی و رو بدو آری الله الله چه خوب مه رویی دلم از جا رود چو گویم او می برد جان و دل زهی اویی هین ز خوهای او یکی بشنو گاه شیری کند گه آهویی در ره او نماند پای مرا زانوم را نماند زانویی جز به چوگان او مغلطان سر گر به میدان او یکی گویی هین خمش کن در این حدیث بازمپیچ آسمان وار اگر یکی تویی مولانا بلخی