مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حرف ه ، ی
غزل شمارهٔ ۳۱۶۱: خامشی ناطقی مگر جانی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خامشی ناطقی مگر جانی می زنی نعره های پنهانی تو چو باغی و صورتت برگی باغ چه صد هزار چندانی بی تو باغ حیات زندانیست هست مردن خلاص زندانی چون تو بحری و صورتت ابرست فیض دل قطره های مرجانی ای یکی گو شده یکی گویان پیش حکمت که شاه چوگانی تا یکی گو نشد اگر چه زرست گر چه نیکوست نیست میدانی پهلوی اعتراض را بتراش گر تو چون گوی چست و گردانی پهلوی اعتراض در ابلیس گشت مردود رد ربانی پس به خراط خویش را بسپار تا یکی گو شوی اگر آنی مانعست اعتراض ابلیسی از یکی گویی و یکی دانی مولانا بلخی